بسم الله الرحمن الرحیم
تقدیم به قتیل عشق و قبله گاه عشاق ارض و عرش حضرت حسین بن علی علیه السلام
اِلهى اَنَا الْفَقیرُ فى غِناىَ فَکَیْفَ لا اَکُونُ فَقیراً فى فَقْرى، اِلهى اَنَا الْجاهِلُ فى عِلْمى فَکَیْفَ
لا اَکُونُ جَهُولاً فى جَهْلى...[1]
فقر به معنای محرومیت مالی است و فقیر کسی است که از داشتن وسائل حیاتی مثل غذا و مسکن و لباس محروم است.
این معنا از فقر، معنای متعارف است و مقوله ایست که بسیار کریه و نازیباست و چهره بسیار زشتی در یک جامعه اسلامی است به حدی که در کلمات رسول خدا صلی الله علیه و اله و ائمه معصومین علیهم السلام هم مرز کفر خوانده شده است. و امام علی علیه السلام فقر را مرگ اکبر می داند.
امام علی علیه السلام در سفارشات خود به فرزندش محمد حنفیه او را از فقر برحذر می دارد[2] و در جملات خود خطاب به امام حسن علیه السلام اوصافی را برای فقیر بر میشمارد که بسیار تکان دهنده است:
ادم فقیر، حقیر است، سخنش خریدار ندارد و مقام و مرتبتش دانسته نمی شود... اگر راست گوید دروغگویش نامند و اگر زهد ورزد نادانش خوانند. فرزندم هر کس به فقر گرفتار اید به چهار خصلت مبتلا شود؛ به سستی در یقین، کاستی در خرد، شکنندگی در دین و کمی شرم و حیا در چهره. پس به خدا پناه می بریم از فقر.[3]
نیازمندی که به حداقلِ امکاناتِ حیاتی نیازمند است، برای حفظ حیات خود، مجبور است دست به هر کاری بزند. این مطلب اگر چه کلیت ندارد اما در نگاه مردم، فقیر چنین فردی است و لذا اگر راست گوید، دروغگویش خوانند و اگر زهد و پاسائی را پیشه خود سازد جاهلش دانند چون در معرض اتهام است.
معنای دیگری که از فقر وجود دارد فقر قلب یا فقر دل نام دارد. این معنا ناظر به نداشتن دلبری در دل است:
دل که خالی شد ز مهر دلبران حیف باشد حیف، نام دل بر آن
این معنای از فقر نکوهش و مذمت شده است.[4]
سومین معنائی که در باب فقر وجود دارد فقر وجودی است. فقر وجودی یعنی وجود انسان نیازمند یک وجود بی نهایت و قهار است یعنی احساس نیاز از اعماق جان به وجودی نامتناهی. این معنا از امکان در فلسفه صدرائی امکان ذاتی و فقر وجودی نام دارد.
این معنای از فقر، همان است که رسول خدا صلی الله علیه واله انرا مایه افتخار خود می داند. این معنای فقر در قران کریم هم امده است: یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ[5]
چگونه انسان می تواند به فقر ذاتی خود پی ببرد؟
از دو راه انسان می تواند فقر وجودی خویش را بفهمد:
اول بوسیله برهان عقلی و استدلالات فلسفی؛
وجود انسان، معلول است و معلول، وجودی مجزای از علت خود ندارد و به تعبیر حکماء، معلول، عین ربط به علت خود است به عبارت دیگر معلول به اعتباری دیگر همان علت است و تفاوت علت و معلول به اعتبار است. از این معلول به امکان فقری تعبیر می شود. فهم این برهان نیازمند دقت عمیق و اموختن برخی از مبادی فلسفی است.
دوم بوسیله توجه و تامل در درون نفس؛
هر کس در وجود خود می یابد که به جائی تکیه دارد. عدم استقلال، در صقع وجود هر کس به روشنی قابل مشاهده است و هر کسی فطرتا در می یابد که خود، استقلالی ندارد. تکیه گاهی در درون وجود دارد که می توان به ان تکیه کرد. درک این مطلب نیازمند لطافت خاصی است و شاید بسیاری انرا انکار کنند اما به مرور ان منبع فیض را درخواهند یافت.
اهالی معرفت در این معنا سخنها گفته اند و وصفها برشمرده اند. فقر در عرفان عملی یکی از اصول است و کسی بدان بار می یابد که دارائی دنیا را از دو دست بیفشاند و به مطالعه سابقه ازلی خود که عدم ذاتی است، بپردازد و اضطرار خود را ببیند و بداند که او را هیچ اختیاری نبُوَد چرا که نه فعلی دارد و نه وصفی و نه وجودی... هرچه هست اوست.[6]
معانی زیادی از فقر وجود دارد و بسیاری از ان معانی در روایات ما امده است که ما به جهت رعایت اختصار به همین سه معنا اکتفا می کنیم.
با این مقدمه می رویم سراغ کلام دلنشین امامِ مناجات و عرفان و حماسه، حسین بن علی علیه السلام:
خدایا در ان لحظه که غنی هستم فقیرم چه رسد به ان زمانی که فقیرم...
هر چه ظرف معرفت انسان وسیع تر گردد، خود را فقیرتر می بیند زیرا ظرف وسیع معرفت است که معنای بینهایت و کمال مطلق را می فهمد. کسی که معبود را شناخته می داند که انسان چقدر فقیر است. از همین روست که ائمه علیهم السلام بیشنر از سایر مردم استغفار می کردند. پیامبر اعظم می فرماید: من هر روز هفتاد مرتبه استغفار می کنم.[7] با اینکه پیامبر خدا مرتکب کوچترین ترکِ اولی هم نشده است. این استغفار، برخاسته از شناخت ان بزرگواران می باشد.
امام حسین علیه السلام نیز می فرماید: خدایا ان لحظه ای که نسبت به دارائیهای موجودات عالم هستی، غنی هستم فقیرم چه رسد به لحظه ای که فقیرم...
[1] مفاتیح الجنان/دعای عرفه
[2] نهج البلاغه/حکمت56 و319
[3] میزان الحکمه/ماده فقر
[4] قال رسول الله صلی الله علیه وال: الفقر فقر القلب/بحا النوار/ج95/ص462
[5] سوره فاطر/15
[6] منازل السائرین/بخش اصول/باب8: فقر
[7] بحارالنوار/ج60/ص183
قال الحسین علیه السلام:
سلام. محتوای خوبی انتخاب کردین
فقط فونت و طراحی خیلی جذاب نیس
علی یارتون
سلام
ممنون متن هایی با بار معنایی بالاست اما بگویم :
به دلیل اینکه عرض وبلاگ کم است متن ، طولانی به نظر می آید . پیشنهاد میکنم چون متن قدری طولانی تر از متون وبلاگی است قالبی را انتخاب کنید که عریض تر باشد و قدری فونت را هم کوچک تر کنید . متن های خوبی است اما گاهی بیننده قبل از خواندن ، نگاه به مقدار متن میکند.
ممنون از مطالب خوبتان
علامه مجلسی در بحار ج95 می فرماید من این فراز آخر دعا را در نسخه های عتیقه وقدیمی نیافتم وبه احتمال زیاد این را صوفیه وارد در نسخه های جدید کردند
4 أقول قد أورد الکفعمی ره أیضا هذا الدعاء فی البلد الأمین «2» و ابن طاوس فی مصباح الزائر کما سبق ذکرهما و لکن لیس فی آخره فیهما بقدر ورق تقریبا و هو من قوله إلهی أنا الفقیر فی غنای إلى آخر هذا الدعاء و کذا لم یوجد هذه الورقة فی بعض النسخ العتیقة من الإقبال أیضا و عبارات هذه الورقة- لا تلائم سیاق أدعیة السادة المعصومین أیضا و إنما هی على وفق مذاق الصوفیة و لذلک قد مال بعض الأفاضل إلى کون هذه الورقة من مزیدات بعض مشایخ الصوفیة و من إلحاقاته و إدخالاته و بالجملة هذه الزیادة إما وقعت من بعضهم أولا فی بعض الکتب و أخذ ابن طاوس عنه فی الإقبال غفلة عن حقیقة الحال أو وقعت ثانیا من بعضهم فی نفس کتاب الإقبال و لعل الثانی أظهر على ما أومأنا إلیه من عدم وجدانها
__________________________________________________
(1) کتاب الاقبال: 339- 350.
(2) البلد الأمین: 251- 258.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج95، ص: 228
فی بعض النسخ العتیقة و فی مصباح الزائر و الله أعلم بحقائق الأحوال.
سلام
با تشکر از دقت نظر شما.
بر فرض که این کلام از امام حسین(ع) نقل هم نشده باشد به لحاظ فهم عقلی مطلب صحیحی است و روایات زیادی موید این معنا هستند.
در ایه قران نیز اشاره به این معنا شده است:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ.